پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

برای دردانه ام پارمیس

جشن یلدا

1394/4/25 13:04
نویسنده : مامان شیما
112 بازدید
اشتراک گذاری
ملوسک زمستونی من سلام54122_badkonak.gif

عروسکم دیروز و پریروز بلاگفا باز نمی شد و من هرچی سعی می کردم بیام نمیشد.

سه شب پیش یلدا بودٰ به قول تو (جشن تولد زمستون) فصل زیبای عاشقانه های زندگی من...

زمستون شروع زندگی من به حساب میاد مامانی.توی این فصل خدا بابا حبیب رو به من داده بعدش دختر نباتم رو اسفند هم که سالگرد ازدواج من و بابا ییه و خلاصه این فصل  قشنگ ترین روزها و سالروز های دنیاس.389017_263.gif

شب یلدا هم که ما خونه بابا منصور بودیم و کلی بهمون خوش گذشت اولش که از صبح مامان صبا کلی تدارک دیده بود و البته مامان شیمیا هم تمام سعی ش رو کرد که یه شب قشنگ و به یاد موندنی واسه دخمل ملوسش درست کنه.

اینجا عکس های اون شب رو میزارم و خاطره های مربوط به هر کدوم رو...

 

اینا کلوچه هایی بود که مامان صبا به کمک پارمیس درست کرده بود اون کلوچه کوچولوی سمت چپ که توی سینیه رو پارمیس درست کرده به خاطر همون کلوچه هر چند دقیقه باید در فر رو باز میکردیم که ببینهنیشخند







اینم یکی دیگه از زحمت های مامان صبا...


این کیک رو مامان شیمیا درست کرده که البته به خاطر کمبود وقت یه کمی تزییناتش خوب نشده عوضش کلی ی ی ی ی ی خوشمزه بود...باور کن



انارهای ساخت مامان شیمیا که در ثانیه ده بار مورد حمله پارمیس مواجه می شدند و تقریبا تونستن پانزده دقیقه سالم بمونن


هندونه که به قول پارمیس علوسکش شده بود و تند تند بهش پفک میداد بخوره

خوشمزه ترین قسمت ماجرا...


بدون شرح










 

 


 
تاريخ : سه شنبه سوم دی ۱۳۹۲ | 14:31 | نویسنده : مامان شیما | 3 نظر
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)