پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

برای دردانه ام پارمیس

تولد مامان شیما

1394/4/29 15:57
نویسنده : مامان شیما
566 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام صدتا سلام

روز عید فطر امسال همزمان شده بود با تولد مامانی و من از چند روز قبل می دونستم که پدر دختری یه فکرایی تو سرشونهچشمک اون روز نزدیکای عصر از خونه زدیم بیرون که بریم یه سر به مامان صبا اینا بزنیم از اونجا که برگشتیم دیگه داشت شب می شد ولی دیدم بابا حبیب طرفای خونه نمیره و راهی یه جای خوب شده ه ه ه ه ه!بوس

 

سه نفری رفتیم رستوران بلوط که مامانی عاشقشه و کلی از خودتون شیرین کاری در آوردین.اول از همه رزرو یه آلاچیق خیلی خوشکل کنار آب بعدش شام مفصل و آخر سر هم که ووووووووووووو یه کیک بینهایت خوشکل و ناز با یه شمع شماره هفت که تو مدام می پرسیدی مامان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه تو هفت سالته و ما هر بار برات توضیح میدادیم که گل بانو جان امشب هفتمین سالگرد ازدواج مامان و باباس محبتخلاصه شب به یاد موندنی و فوق العاده ای بود...

من خیلی خوشبختم که تو و بابایی رو دارم خیلی ی ی ی ی ی خوشبخت

امروز عصر هم داریم راهی تهران میشیم واسه سردرد های مکرر مامان شیما گلم،تو هم الان اینقدر ذوق زده ای که به محض اینکه گفتم اگه بخوابی زود میریم تهران ظرف چند ثانیه خوابیدی .یه سک پر از عروسک و اسباب بازی هم جمع کردی که مثلا با خودمون ببریم اونجا.

گل قشنگم عاشقانه دوستون دارم.

اینم عکسای شب تولد مامانی

 

 

 

 

 

 

 

اینم عکسی که آخرین روز مدرسه با دانش آموزای مامان گرفتی

 

 

این دو تا هم عکسای سیبیلوی پارمیسه که به اصرار خودش سیبیلو شده

 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان محمد
29 تیر 94 16:19
سلام همکار گرامی خسته نباشی خدا دختر نازتو برات حفظ کنه .خوشحال میشم به منم سر بزنید