پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

برای دردانه ام پارمیس

هجده ماهگی گلم

1394/4/25 12:39
نویسنده : مامان شیما
50 بازدید
اشتراک گذاری
رنگین کمان آسمون من سلام385119_rainbowed.gif

فردا من هجده ماهه می شم،چون دخترکم هجده ماه پیش چشمای منو به این دنیا روشن کرد.پارمیسکم،عروسکم ،گلکم... من با تو به دنیا اومدم و با مادر شدن حس زنده بودن رو لمس کردم . امشب فکرم پر شده از هیاهو و استرس. دلهره اینکه فردا باید بری واکسن هجده ماهگی ت رو بزنی و تصور درد کشیدنت من رو دیوانه میکنهنگراناز دیروز تا حالا فقط دارم برای فردا دعا میکنم...

(پارمیسم از خدا میخوام هیچوقت تو زندگیت درد نکشی)

بجز استرس واکسن فردا صبح،امشب دارم به روزای گذشته فکر میکنم به اون نه ماهی که تو وجودم جریان داشتی،به اون همه دردها و سختی های اون دوره،بستری شدن های پشت سرهم تو بیمارستان،اون همه سرم که هر روز باید تزریق میکردم و پر از ترس و اضطراب انتظار اومدنت رو می کشیدم به حمایت های بی انتهای بابا حبیب،به تمام محبت ها و صبوری هاش،به اینکه 09300000حبیب من به یک مرد به معنای واقعی کلمه س 09300000تا اینکه تو اومدی و ما(من و بابا) با تو به دنیا اومدیم،تو اومدی و من انگار حتی یک لحظه درد و سختی نکشیده بودم.با بغل کردن تو خدای بزرگ من تمام دنیا رو یکجا به من هدیه کرد.هیچوقت فراموش نمیکنم لحظه اولی که دیدمت و عاشقانه بغلت کردم...

تو آروم آروم بزرگ شدی و من و بابا حبیب لحظه به لحظه با تو قد کشیدیم و حالا یک سال و شش ماه از این میلاد شیرین میگذره.

دختر قشنگم از خدا سلامتی ت رو می خوام.سعادتت،نجابتت و برای همیشه روزگار برات (خدا) رو میخوام...

09400000دوست داریم 09400000

 

 

 


 
تاريخ : جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۲ | 22:20 | نویسنده : مامان شیما | آرشیو نظرات
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)